سؤالاتی در مورد کتاب مقدس

جواب: پاسخ ما به این پرسش بیانگر طرز نگرش ما به کتاب مقدس، اهمیت آن در زندگی شخصی ما، و در نهایت تاثیر جاودانی آن در زندگیمان می باشد. اگر کتاب مقدس واقعاً کلام خداست، بنابراین بایستی به آن اهمیت بدهیم، از اصول آن پیروی نماییم، و نهایتاً به آن اعتماد کنیم. اگر کتاب مقدس کلام واقعی خداست، هر گونه بی اهمیتی نسبت به آن، بی اهمیتی نسبت به خداست. این واقعیت که خدا کتاب مقدس را در اختیار ما گذاشته است، در واقع نشانگر محبت و توجهی است که او نسبت به ما دارد. مفهوم ساده “مکاشفه” این است که خدا آنچه را که هست و راهی را که بتوان با او رابطه داشت، برای ما مکشوف کرده است. ما به هیچ وجه نمی توانستیم این حقایق را بدانیم اگر خود خدا آنها را در کتاب مقدس برای ما آشکار نکرده بود. هر چند این مکاشفه بصورت تدریجی و در طول 1500 سال به کمال رسید، ولی دربرگیرندۀ تمام حقایقی است که انسان نیاز دارد بداند تا یک رابطه صحیح با خدا داشته باشد. اگر کتاب مقدس کلام واقعی خداست، بنابراین در ارتباط با ایمان، زندگی مسیحی، و اخلاقیات والاترین و مقتدرترین و معتبرترین منبع ما می باشد. پرسشی که ما باید از خود بپرسیم این است که “چگونه میتوان اطمینان حاصل نمود که کتاب مقدس کلام حقیقی خداست؛ و نه صرفاً یک کتاب خوب؟ کتاب مقدس چه خصوصیات منحصر به فردی دارد که آن را برتر از سایر کتابهای مذهبی می سازد؟” اگر بخواهیم صِحّت ادعای کتاب مقدس را مبنی بر اینکه کلام الهام شده خدا است و برای داشتن ایمان و رشد در زندگی مسیحی کاملا کافی می باشد، مورد آزمایش قرار دهیم، لازم است بطور جدی به این سؤالات پاسخ دهیم. کتاب مقدس مدعی این حقیقت است که کلام خداست و نمیتواند شکی در آن باشد. این مطلب به وضوح در دوم تیموتائوس فصل 3 آیه های 15 تا 17 آمده است: “خودت نيز از كودكی كتاب مقدس را فرا گرفته‌ای. اين كتاب به تو حكمت بخشيده تا بدانی كه دست يافتن به نجات، از راه ايمان به عيسی مسيح امكان‌پذير است. در واقع تمام قسمت‌های كتاب مقدس را خدا الهام فرموده است. از اين جهت، برای ما بسيار مفيد می‌باشد، زيرا كارهای راست را به ما می‌آموزد، اعمال نادرست را مورد سرزنش قرار می‌دهد و اصلاح می‌كند، و ما را بسوی زندگی خداپسندانه هدايت می‌نمايد. خدا بوسيلۀ كلامش ما را از هر جهت آماده و مجهز می‌سازد تا به همه نيكی نماييم. ” مطالعۀ شواهد درونی و بیرونی کتاب مقدس ثابت می کنند که کتاب مقدس حقیقتاً کلام خداست. شواهد درونی اشاره به حقایقی میکنند که درون کتب کتاب مقدس یافت می شوند و بر الهی بودن آن شهادت می دهند. اتحاد و یکپارچگی کتاب مقدس یکی از اولین شواهد درونی است که ثابت میکند کتاب مقدس کلام واقعی خداست. اگر چه کتاب مقدس شامل 66 کتاب می باشد که در سه قارۀ مختلف، به سه زبان متفاوت، بوسیلۀ 40 نفر از طبقات مختلف اجتماعی، و در طول 1500 سال به نگارش در آمده است، اما کتابی یکپارچه است که تا به امروز باقی مانده است، یعنی از ابتدا تا به انتها هیچ تناقضی در آن وجود ندارد. این یکپارچگی ثابت می کند که تمامی نویسنده های کتاب مقدس از یک منبع الهی هدایت شده اند تا فقط کلام بی نقص خدا را به نگارش درآورند. یکی دیگر از شواهد درونی کتاب مقدس که ثابت میکند کتاب مقدس کلام خداست پیشگویی ها است که در آن به ثبت رسیده اند. کتاب مقدس حاوی صدها پیشگویی دقیق است که دربارۀ آیندۀ اقوامی خاص (مانند قوم بنی اسرائیل)، شهرها و افرادی مشخص می باشد. و همچنین ظهور مسیح (نجات دهنده همه کسانی که به او ایمان می آورند) را پیشگویی می کند. برخلاف پیشگویی هایی که در سایر کتب مذهبی آمده است و یا بوسیلۀ افرادی مانند نوستراداموس (Nostradamus) انجام شده است پیشگویی های کتاب مقدس به شرح دقیق جزییات پرداخته و همواره بطور تمام و کمال به انجام رسیده اند. عهد قدیم شامل بیش از سیصد پیشگویی در باره عیسی مسیح می باشد. نه فقط محل تولد او و اینکه از کدام تبار و خاندان است، پیشگویی شده بود ، بلکه چگونگی مرگ و قیامش در روز سوم نیز پیشگویی شده بود. به وقوع پیوستن تمام این پیشگویی ها ما را به این نتیجۀ منطقی می رساند که همه آنها از یک منبع الهی سرچشمه گرفته اند. هیچ کتاب مذهبی دیگری مانند کتاب مقدس وجود ندارد که حاوی این همه پیشگویی باشد. منحصر به فرد بودن، قدرت و اقتدار کتاب مقدس سومین دلیل درونی است که ثابت می کند کتاب مقدس یک کتاب الهی است. شاید این دلیل سوم، ضعیف تر از دو دلیل دیگر باشد و بنظر برسد که ما اینگونه تصور می کنیم ولی واقعیت این است که هیچ کتابی اقتدار کتاب مقدس را ندارد. زندگی افراد بیشماری با مطالعۀ کتاب مقدس عوض شده است. کتاب مقدس معتادین و همجنس بازان را از عادات مهلکشان آزاد ساخته و شفا داده است؛ زندگی انسانهای ولگرد و بیکار را تغییر داده است؛ مجرمین سنگدل را دچار تغییر درونی کرده است؛ گناهکاران را توبیخ نموده است؛ و تنفردرونی بسیاری را به محبت و بخشش تبدیل نموده است. همین نکته ثابت می کند که کتاب مقدس کلام مقتدر الهی است. کتاب مقدس قادر است اینچنین تغییراتی حاصل نماید، زیرا حقیقتاً کلام خداست. به مانند شواهد درونی، شواهد بیرونی نیز حقانیت کلام خدا را ثابت می کنند. تاریخ در کتاب مقدس یکی از این شواهد است. کتاب مقدس بسیاری از وقایع تاریخی را جزء به جزء شرح میدهد. پس لازم است (به مانند هر سند تاریخی) صحّت آن را بررسی کنیم. کشفیات باستانشناسی و سایر نوشته های تاریخی صحّت مطالب کتاب مقدس را بارها تأیید کرده اند. در واقع آثار باستانشناسی و نسخه های بدست آمده ثابت کرده اند که کتاب مقدس کامل ترین و دقیق ترین سند تاریخی دنیای باستان است. شرح دقیق و صحیح وقایع تاریخی در کتاب مقدس ثابت می کند که کلام واقعی و قابل اعتماد الهی است. پس هرگونه تعلیم کتاب مقدس قابل اعتماد است زیرا که کلام حقیقی خداست. دلیل بیرونی دیگری که ثابت میکند کتاب مقدس کلام الهام شده خداست، خلوص و صداقت نویسندگان کتاب مقدس است. چنانکه قبلاً ذکر شد، افرادی را که خدا برای نگارش کلامش برگزید از طبقات متفاوت اجتماعی بودند. مطالعۀ زندگی شخصی آنان نشان می دهد که نه فقط دلیلی برای عدم صداقت نداشتند، بلکه حاضر بودند برای پیغامی که از خدا دریافت نموده بودند جان خود را فدا سازند. نویسندگان عهد جدید و ایماندارانی که در آن دوره می زیستند (اول قرنتیان فصل 15 آیه 6) به صحت و حقانیت پیغامشان ایمان کامل داشتند زیرا پس از قیام عیسی مسیح، او را دیده بودند و زمان خود را با او سپری کرده بودند. ملاقات مسیح قیام کرده آنچنان زندگی آنان را دگرگون کرده بود که هر چند گاهی اوقات از ترس در پناهگاه ها می زیستند، ولی مایل بودند بخاطر پیغامی که خدا بر آنان آشکار ساخته بود، بمیرند. زندگی و مرگ آنان شهادت میدهد که کتاب مقدس کلام واقعی خداست. آخرین شاهد بیرونی که ثابت میکند کتاب مقدس کلام الهامی خداست بَقای آن در طول قرن های پی در پی است. از آنجا که کتاب مقدس مدعی بوده که کلام واقعی خداست، بیش از هر کتاب دیگری در تاریخ مورد حمله قرار گرفته است. طوری که بسیاری در پی نابود کردن آن بوده اند. علی رغم تمام حملاتی که جهت نابود کردن کتاب مقدس در زمان اولین امپراطوران روم (از قبیل دئوکلسین)، دیکتاتورهای کمونیست، و حتی ملحدان و ضد خدایان امروزی صورت گرفته است، کتاب مقدس به بقای خود در برابر این حملات، ادامه داده و همچنان پرفروش ترین کتاب در سراسر جهان است. در طول تاریخ، شک گرایان تلاش نموده اند تا کتاب مقدس را یک افسانۀ مَحض معرفی کنند اما کشفیات باستان شناسی وجود آن را به عنوان یک سند تاریخی واقعی، اثبات کرده اند. . مخالفین مدعی شده اند که تعالیم و اصول کتاب مقدس بسیار قدیمی و متناقض با اصول حاکم بر جوامع امروزی است. ولی واقعیت نشان می دهد که اصول اخلاقی، مفاهیم قانونی، و تعالیم آن بیش از هر کتاب دیگری بر اصلاح جوامع و فرهنگ های مختلف دنیا اثر مثبت و بجا ماندنی داشته است. کتاب مقدس هنوز هم به وسیلۀ علم، فلسفه، و نهضت های مختلف سیاسی مورد حمله قرار میگیرد ولی همچنان، به مانند زمانی که به نگارش درآمد، اصول آن حقیقی و منطبق با نیازهای بشر امروزی است. کتاب مقدس در طول 2000 سال گذشته اثر بنیادی و اساسی بر زندگی افراد بیشمار و فرهنگ های متعدد داشته است. برخلاف تلاش مخالفین برای نابودی و بی اعتبار کردن کتاب مقدس، این کتاب هنوز هم مقتدر، حقیقی، و مؤثر باقی مانده است. برجا ماندن کتاب مقدس در برابر این همه حمله نشانگر آن است که کلام حقیقی خداست. علیرغم تمامی حملاتی که به کتاب مقدس شده ، نباید تعجب کنیم که کتاب مقدس برای همیشه به عنوان کلام غیر قابل تغییر الهی باقی مانده است و همچنان باقی خواهد ماند. عیسی مسیح نیز خاطرنشان ساخت: “آسمان و زمين از ميان خواهد رفت، ولی سخنان من تا به ابد پابرجا خواهد ماند” (مرقس فصل 13 آیه 31). بعد از بررسی همه این دلایل، میتوانیم بگوییم، بله! کتاب مقدس، کلام حقیقی و واقعی خداوند می باشد.

جواب: اگر ما کتاب مقدس را بدون غرض بخوانیم، بدون اینکه بخواهیم دنبال اشتباه در آن بگردیم، میبینیم که کتابی منسجم، هماهنگ و تا حدی درک آن آسان می باشد. بله، قسمتهای مشکلی هم در آن وجود دارد. بله، آیاتی هم هستند که بنظر مغایر هم می آیند. ما باید بیاد داشته باشیم که کتاب مقدس بوسیله 40 نویسنده مختلف در مدت 1500 سال نوشته شده است. هر نویسنده با روشی خاص ، از دیدی متفاوت ، برای خوانندگانی متفاوت، و به منظوری متفاوت نوشته است. بنابراین باید اختلافات کوچکی را انتظار داشت. بهر حال، اختلاف الزاما به معنی ضد و نقیض بودن نیست. و این کاملا اشتباه است اگر فکر کنیم این آیات با هم هماهنگی ندارند. حتی اگر الان برای آن جوابی نداشته باشیم، معنی آن این نیست که جوابی وجود ندارد. خیلی ها به اصطلاح اشتباهاتی در کتاب مقدس در رابطه با تاریخ و یا جغرافیا پیدا کردند که بعدها وقتی شواهد باستان شناسی بیشتری پیدا شد، معلوم گردید که کتاب مقدس درست بوده است. ما معمولا سوالاتی مثل این دریافت می کنیم که “توضیح بدهید این آیه ها چطور می توانند ضد و نقیض نباشند!” یا “ببینید این یک اشتباه در کتاب مقدس است!” باید اعتراف کرد که جواب به بعضی از چیزهایی که مردم می پرسند مشکل است. بهر حال، ما به این نکته اعتقاد داریم که جواب درست و عاقلانه و اساسی برای هر یک از این به اصطلاح ضد و نقیض ها و اشتباهات وجود دارد. کتابها و وب سایتهایی موجودند که در آنها لیست “همه اشتباهات کتاب مقدس” نوشته شده است. بیشتر مردم سوالات خود را از این مراجع بدست می آورند و خودشان این به اصطلاح اشتباهات را پیدا نمی کنند. همچنین کتاب و وب سایتهایی در دسترس هستند که تک تک این به اصطلاح اشتباهات را رد می کنند. متاسفانه بیشتر مردمی که به کتاب مقدس حمله می کنند، واقعا دنبال جواب نیستند. خیلی از کسانی که به کتاب مقدس حمله می کنند حتی جواب را می دانند، اما کماکان به حملات سطحی و قدیمی خود ادامه می دهند. پس وقتی کسی از ما درباره اشتباهات کتاب مقدس می پرسد، چه باید بکنیم؟ 1) با دعا کلام خدا را مطالعه کنیم و ببینیم آیا راه حل ساده ای هست. 2) با استفاده از تفاسیر درست کتاب مقدس، کتابهایی در مورد دفاع از کتاب مقدس و وب سایتهای پژوهشی کتاب مقدس، درباره آنها تحقیق کنیم. 3) از شبانان و رهبران کلیسای خود بپرسیم و ببینیم آیا آنها راه حلی دارند. 4) اگر بعد از طی قدم های اول، دوم و سوم هنوز به جواب روشنی نرسیده ایم ، فقط باید به خدا اعتماد کنیم که کلام او حقیقت می باشد و جوابی وجود دارد که هنوز کشف نشده است. (دوم تیموتائوس فصل 2 آیه 15، فصل 3 آیه های 16 تا 17).

جواب: کتاب مقدس شامل کتاب های معتبری (کتاب های معتبر یا “کانون کتاب مقدس” یعنی تمامی کتاب هایی که امروزه در یک کتاب به نام کتاب مقدس وجود دارد) می باشد که از طرف خدا به نویسنده الهام شده و بنابراین باید جزئی از کتاب مقدس باشند. نکته مشکل در مشخص کردن کتاب های معتبر کتاب مقدس اینجاست که کتاب مقدس لیستی از کتاب های معتبر که متعلق به آن است را در اختیار ما قرار نداده است. مشخص کردن این کتاب های معتبر در ابتدا بوسیله علمای یهود و بعدها بوسیله مسیحیان اولیه بود. در نهایت، خدا بود که تصمیم گرفت چه کتابهایی در کتاب مقدس بیاید. یک کتاب از وقتیکه خدا نوشتن آنرا الهام می کرد جزئی از کتاب های معتبر کتاب مقدس می شد. در واقع خدا پیروانش را مطمئن می ساخت که چه کتابهایی جزو کتاب مقدس هستند. در مقایسه با عهد جدید، اختلاف کمتری درباره کتاب های معتبر عهد عتیق بود. یهودیان ایماندار انبیای خدا را تشخیص می دادند و نوشته های آنها را بعنوان الهام خدا قبول می کردند. در حالیکه بحث های غیر قابل انکاری هم درباره اعتبار کتاب های عهد قدیم تا 250 سال بعد از میلاد مسیح وجود داشت، اما درباره اعتبار متون مقدس یهودیان تقریبا توافق جهانی بود. تنها موردی که تا به امروز باقی ماند بحث بر روی بعضی نوشته های خارج از کتاب مقدس یا “آپوکریفا” است (آپوکریفا یا همان کتاب های غیر معتبری که در برخی نسخه های کتاب مقدس بین عهد قدیم و جدید و یا آخر عهد جدید آورده شده بودند). عده زیادی از علمای یهود آنها را مدارک خوب مذهبی و تاریخی می دانند، اما نه در سطح نوشته های مقدس یهودیان. در مورد عهد جدید، مراحل تشخیص و جمع آوری کتاب های معتبر در قرن اول کلیسای مسیحی شروع شد. در همان اوایل، بعضی از کتب عهد جدید مشخص شدند. پولس نوشته های لوقا را به اندازه اعتبار عهد قدیم می داند (اول تیموتائوس فصل 5 آیه 18؛ تثنیه فصل 25 آیه 4 و لوقا فصل 10 آیه 7). پطرس نوشته های پولس را بعنوان کلام خدا اعلام کرد (دوم پطرس فصل 3 آیه های 15 تا 16). بعضی از کتابهای عهد جدید در بین کلیساها می گشتند (کولسیان فصل 4 آیه 16؛ اول تسالونیکیان فصل 5 آیه 27). رهبر مسیحیان در آن زمان حداقل به هشت کتاب عهد جدید اشاره کرد (95 سال بعد از میلاد مسیح). اگناتیوس انطاکی (اسقف انطاکیه) هفت کتاب عهد جدید را تایید کرد (115 سال بعد از میلاد مسیح). پولیکارپ یکی از شاگردان یوحنای رسول، 15 کتاب را تایید کرد (108 سال بعد از میلاد مسیح). بعدها، ایرِنئوس یکی دیگر از پدران کلیسای اولیه 21 کتاب را ذکر کرد (185 سال بعد از میلاد مسیح). هیپولیتوس 22 کتاب را مشخص کرد (170-235 سال بعد از میلاد مسیح). کتابهای عهد جدید که از همه بیشتر درباره آنها بحث بود شامل عبرانیان، یعقوب، دوم پطرس، دوم یوحنا و سوم یوحنا بودند. لیست موراتورین، اولین لیست کتاب های معتبر عهد جدید بود که در سال 170 بعد از میلاد مسیح به انجام رسید. موراتورین شامل همه کتابهای عهد جدید بغیر از عبرانیان، یعقوب، و سوم یوحنا بود. در سال 363 بعد از میلاد مسیح شورای لاودکیه که مشتمل بر 30 رهبر بود اعلام کرد که فقط عهد قدیم (به همراه یک کتاب از آپوکریفا) و 26 کتاب عهد جدید (به غیر ار مکاشفه) باید در کلیساها خوانده شوند. شورای هیپو که مجتمع کلیسای آفریقایی بود (در سال 393 بعد از میلاد مسیح) و شورای کارتِج (در سال 397 بعد از میلاد مسیح) هم همان 27 کتاب را بعنوان کلام خدا تایید کردند. این شوراها اصول مشابهی را برای تعیین اینکه کدام کتابهای عهد جدید حقیقتا از الهام روح خدا هستند، دنبال می کردند: 1) آیا نویسنده آن از حواریون یا بسیار نزدیک به حواریون بود؟ 2) آیا کتاب از طرف عده زیادی در بدن مسیح مورد قبول است؟ 3) آیا کتاب در هماهنگی با اصول ایمان و تعالیم اولیه هست؟ 4) آیا کتاب از استاندارد بالای اخلاقی و ارزشهای روحانی که نشاندهنده کار روح القدس است، بهره مند می باشد؟ این نکته بسیار مهم است که بیاد داشته باشیم کلیسا “لیست کتاب های معتبر” را تعیین نکرد. هیچ کدام از شوراهای کلیسای اولیه این تصمیم را نگرفت. تنها خدا بود که تعیین کرد چه کتابهایی در کتاب مقدس باشد. در واقع خدا تصمیم گرفت و آنرا به پیروانش منتقل می کرد. انسان در مراحل جمع آوری کتابهای کتاب مقدس دچار اشتباه می شد، اما خدا با قدرت خود و علی رغم بی اطلاعی ها و سرسختی های انسان، باعث شد که کلیسای اولیه کتابهایی را که او الهام کرده بود بشناسند.

جواب: عبرانیان فصل 4 آیه 12 می گوید: “كلام خدا زنده و بانفوذ است و برّنده‌تر از هر شمشير تيزی است كه مفصل را از استخوان جدا می‌كند، زيرا افكار پنهانی و نيتهای مخفی دل ما را می‌شكافد تا ما را آنچنانكه هستيم، به خودمان نشان دهد”. در حالیکه کتاب مقدس در حدود 1900 سال پیش تکمیل شد، صحت و ارتباط آن با زمان حاضر کاملا به قوت خودش باقی است. کتاب مقدس تنها منبع صحیح از رونمایی خدا درباره خود و نقشه اش برای انسان است که به ما داده شده است. کتاب مقدس شامل اطلاعات بسیار زیادی درباره دنیای طبیعی می باشد که بوسیله دانشمندان و تحقیقات آنها تایید شده است. بعضی از این قسمتها شامل لاویان فصل 17 آیه 11؛ جامعه فصل 1 آیه های 6 تا 7 ؛ایوب فصل 36 آیه های 27 تا 29؛ مزامیر فصل 102 آیه های 25 تا 27 و کولسیان فصل 1 آیه های 16 تا 17 می باشند. همچنانکه کتاب مقدس، نقشه نجات خداوند را برای انسان بیان می کند، داستان شخصیتهای مختلف زیادی نیز بطور واضح و دقیق توضیح داده می شود. در این نوشته ها، کتاب مقدس اطلاعات زیادی درباره رفتار انسان و تمایلات او ارائه می دهد. تجربه هر روزه ما نشان می دهد که این اطلاعات درباره شرایط انسان دقیقتر و وسیع تر از کتابهای روانشناسی می باشند. خیلی از حقایق تاریخی که در کتاب مقدس ثبت شده اند بوسیله منابع خارج از کتاب مقدس تایید شده اند. تحقیقات تاریخی اغلب تشابه بسیار زیادی بین گزارش و شرح کتاب مقدس و گزارش و شرح خارج از کتاب مقدس درباره همان وقایع را نشان می دهند. بهر حال، کتاب مقدس یک کتاب تاریخی، یا یک کتاب روانشناسی، و یا یک مجله علمی نیست. کتاب مقدس توضیحی است که خدا درباره اینکه او کیست و چه خواسته و نقشه ای برای انسانها دارد، به ما داده است. مهمترین قسمت این رو نمایی، داستان جدایی ما از خدا بوسیله گناه است و اینکه او ترمیم رابطه اش با ما را بوسیله قربانی کردن پسرش عیسی مسیح بر روی صلیب مهیا کرد. نیاز ما برای نجات و خواست خدا برای برقراری مجدد رابطه با ما تغییر نمی کند. کتاب مقدس محتوی اطلاعات زیاد، دقیق و مطابق با زمان ما می باشد. مهمترین پیغام کتاب مقدس-نجات و آزادی از گناه- بصورت جهانی و ابدی است. کلام خدا هیچوقت منسوخ نمی شود، با چیز دیگری جایگزین نخواهد شد و بهتر و صحیح تر از این چیزی که هست نیز نخواهد شد چون نیازی به بهتر شدن ندارد. فرهنگ ها عوض می شوند، قوانین عوض می شوند، نسلها می آیند و می روند اما کلام خدا به همان اندازه که مربوط به زمان نوشته شدن آن بود، مربوط به زمان حال هم هست. تمام کلام خدا الزاما مربوط به زمان حال نیست، اما در همه کلام خدا حقایقی هست که می توانیم و باید امروزه در زندگیمان بکار ببریم.

جواب: برای کسانیکه که تازه می خواهند مطالعه کتاب مقدس را آغاز کنند، مهم است بدانند کتاب مقدس یک کتاب معمولی نیست که آن را به راحتی از اول تا آخر کتاب بخوانیم. بلکه در واقع یک کتابخانه یا مجموعه ای از کتاب هایی است که توسط نویسندگان مختلف به زبانهای مختلف در طول 1500 سال نوشته شده است. مارتین لوتر می گوید که کتاب مقدس، “گهواره مسیح” است چرا که تمام تاریخ و پیش گویی های کتاب مقدس در نهایت به عیسی اشاره می کنند. از اینرو، هر خواننده کتاب مقدس برای بار اول باید از انجیل ها شروع کند. انجیل مرقس سریع پیش می رود و نقطه خوبی برای شروع است. در ادامه، شاید بخواهید با انجیل یوحنا جلو بروید که تمرکز آن بر چیزهایی است که عیسی درباره خود ادعا می کند. مرقس می گوید که عیسی چه کرد، درحالیکه یوحنا می گوید که عیسی چه گفت و عیسی که بود. در انجیل یوحنا برخی از ساده ترین و واضحترین عبارات و همچنین برخی از عمیقترین و ژرفترین عبارات موجود است. خواندن انجیل ها (متی، مرقس، لوقا، یوحنا) شما را با زندگی و خدمت مسیح آشنا خواهد کرد. پس از انجیل ها، برخی از رساله ها را بخوانید (رومیان، افسسیان، فیلیپیان، اول یوحنا). رساله ها به ما می آموزند که چه طور با احترام گذاشتن به خدا زندگی کنیم. وقتی می خواهید عهد قدیم را شروع کنید، از کتاب پیدایش شروع کنید. این کتاب به ما می گوید که خدا چگونه جهان را آفرید و اینکه چگونه بشریت در گناه سقوط کرد، و همینطور تاثیری که آن سقوط بر جهان گذاشت را نیز برای ما بازگو می کند. خروج، لاویان، اعداد، و تثنیه می توانند برای خواننده سخت باشند زیرا این کتاب ها درباره تمام قوانین مذهبی ای است که خدا از قوم یهود طلب می کرد که مطابق آن زندگی کنند. درحالیکه نباید از خواندن این کتاب ها پرهیز کنید، اما شاید بهتر باشد که مطالعه آن را به تعویق بیاندازید. در هر حال، سعی نکنید که در این کتاب ها گیر بیفتید. از یوشع تا تواریخ را بخوانید تا اطلاعات خوبی از تاریخی اسراییل بدست آورید. مزامیر تا غزل غزلها احساس خوبی از شعر و حکمت عبری به شما می دهد. کتاب های نبوتی، از اشعیا تا ملاکی، نیز می توانند به سختی درک شوند. به یاد داشته باشید که کلید فهم کتاب مقدس، این است که از خدا طلب حکمت کنید (یعقوب فصل 1 آیه 5). خدا نویسنده کتاب مقدس است و او می خواهد که کلامش را بفهمید. مطمئن باشید که خدا به تلاش های شما برای شناخت او و کلامش برکت خواهد داد و اهمیت چندانی ندارد که از کجا شروع می کنید و یا روش مطالعه شما چگونه است. ما به کلام خدا نیازمندیم: “كتاب آسمانی می‌فرمايد نان نمی‌تواند روح انسان را سير كند؛ بلكه فقط كلام خداست كه می‌تواند نياز درونی او را برآورده سازد” (متی فصل 4 آیه 4). مزامیر فصل 19 آیه های 7 تا 11 درباره کلام خدا می گوید: “احكام خداوند كامل است و جان را تازه می‌سازد، كلام خداوند قابل اعتماد است و به ساده‌دلان حكمت می‌بخشد. فرامين خداوند راست است و دل را شاد می‌سازد، اوامر خداوند پاک است و بصيرت می‌بخشد. قوانين خداوند قابل احترام و نيكوست و تا ابد برقرار می‌ماند. احكام خداوند تماما حق و عدل است، از طلای ناب مرغوب‌تر و از عسل خالص شيرينتر”. کلام خدا حقیقت است و زندگی شما را تغییر خواهد داد ( یوحنا فصل 17 آیه 17).

جواب: وقتی مردم می گویند که کتاب مقدس الهام روح خداست، آنها به این اشاره می کنند که نویسندگان کتاب مقدس تحت تاثیر قدرت الهی خداوند هرآنچه که او می خواسته به ما بگوید را توسط آنها دقیقا به رشته تحریر درآورده است. در متن کتاب مقدس، کلمه “الهام شده” به این معنی است که از “زبان خدا” گفته شده است و دقیقا کلمات خود خداوند است. الهام یعنی کتاب مقدس واقعا کلام خداست و این حقیقت است که کتاب مقدس را در بین تمام کتابها منحصر بفرد می سازد. در حالیکه دیدهای مختلفی درباره اینکه چه میزان از کتاب مقدس توسط خدا الهام شده، وجود دارد اما کتاب مقدس خودش ادعا می کند که هر کلمه آن از طرف خداست (اول قرنتیان فصل 2 آیه های 12 تا 13؛ دوم تیموتائوس فصل 3 آیه های 16 تا 17). این دید از کتاب مقدس به “الهام کلمه به کلمه” کتاب مقدس معروف است، بدین معنی که تمامی کتاب مقدس، کلمه به کلمه آن عینا همانگونه که از زبان خداوند جاری شده به ذهن نویسنده آن الهام شده و به رشته تحریر درآمده است. برخی از مردم معتقدند که فقط قسمتهایی از کتاب مقدس و یا مفاهیمی از آن که جنبه مذهبی دارند، الهام شده است اما این عقیده منطبق بر ادعای کتاب مقدس در رابطه خودش نمی باشد. بنابراین الهام کلمه به کلمه کتاب مقدس، ویژگی اساسی کتاب مقدس می باشد. اینکه چه مقدار از کتاب مقدس، توسط خداوند الهام شده است در دوم تیموتائوس فصل 3 آیه 16 بیان شده است: “در واقع تمام قسمت‌های كتاب مقدس را خدا الهام فرموده است. از اين جهت، برای ما بسيار مفيد می‌باشد، زيرا كارهای راست را به ما می‌آموزد، اعمال نادرست را مورد سرزنش قرار می‌دهد و اصلاح می‌كند، و ما را بسوی زندگی خداپسندانه هدايت می‌نمايد”. این آیه به ما می گوید که خدا همه کتاب مقدس را الهام کرد و برای ما مفید است. نه فقط قسمتهایی که در رابطه با اصول مذهبیست الهام شده توسط خداست، بلکه هر کلمه آن از پیدایش تا مکاشفه عینا و دقیقا گفته خداوند است. چون کتاب مقدس از روح خدا الهام شده است، پس قدرت لازم را دارد که اصول ایمان را تثبیت کرده، برای تعلیم انسان در مورد داشتن رابطه صحیح با خدا کافی باشد. کتاب مقدس ادعا می کند که نه تنها الهام خداست، بلکه قدرت مافوق طبیعی دارد که ما را عوض کند و “کامل” بسازد. چه چیزی بیشتر از این می خواهیم؟ آیه دیگری که در مورد الهام شدن کتاب مقدس، دوم پطرس فصل 1 آیه 21 است. این آیه به ما کمک می کند درک کنیم که خدا از انسانها، با شخصیت های خاص و متمایز مربوط به خودشان و سبک نگارش آنها استفاده کرد، اما خدا خودش هر کلمه ای را که می نوشتند الهام کرد. عیسی خودش الهام کامل و لغت به لغت کتاب مقدس را تایید کرد وقتی گفت، “ گمان مبريد كه آمده‌ام تا تورات موسی و نوشته‌های ساير انبياء را منسوخ كنم. من آمده‌ام تا آنها را تكميل نمايم و به انجام رسانم. براستی به شما می‌گويم كه از ميان احكام تورات، هر آنچه كه بايد عملی شود، يقيناً همه يک به يک عملی خواهند شد ” (متی فصل 5 آیه های 17 تا 18). در این آیات، عیسی به دقیق بودن کتاب مقدس و جزئیات آن تا حد قوانین نقطه گذاری تاکید می کند، چون کلام خداست. چون کتاب مقدس کلام الهام شدة خداست، ما می توانیم این نتیجه را بگیریم که اقتدار و قدرت دارد و بدون عیب است. دید صحیح از خدا ما را به دید صحیح از کلام می رساند. چون خدا قادر مطلق و دانای مطلق و کامل است، کلام او هم همین خصوصیات را دارد. آیاتی که الهام خدا بودن کتاب مقدس را تایید می کنند، بی عیبی و اقتدار آن را هم تثبیت می کنند بدون شک کتاب مقدس آنچه که ادعا میکند هست، یعنی کلام مقتدر و غیر قابل انکار خدا که برای انسان نوشته شده است.

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *