دوباره متولد شدن به چه معناست؟
عیسی گفت، من به شما حقیقت را می گویم، اگر دوباره متولد نشوید، نمی توانید به ملکوت خدا وارد شوید.
انسان چرا باید دوباره متولدشود؟ این چرا اینقدر مهم است؟
آیا بدون تولد دوباره می تواند صلح با خدا را برقرار کند.
یا تولد دوباره، چیزی را فراموش کردن و دوباره برگشتن برای برداشتن آن است؟
یا هویت واقعی خود را گرفتن و با روح خدا پر کردن است؟
هنگامی که خدا آدم را آفرید ، او را در تصویر خود بی گناه آفرید. بنابراین رابطه آنها کامل بود. اگر چه میان آنها هیچ مانعی وجود نداشت، این وحدت در رابطه عشق و عدالت ادامه یافت.
سپس از استخوان دنده آدم حوا را آفرید.آدم گفت : این مانند خود من است . استخوانی از استخوانهایم و قسمتی از بدنم.
به آدام فرصت انتخاب و انجام داد و او را از اراده آزاد گذاشت. بنابراين، آدم توانست آزادانه پیروی کند. خداوند، که جاودانه است، آدم را همانند خود جاودانه آفریده بود. بنابراین، آدم با تمام این ویژگی ها خلق شده بود. زیرا او را همانند خود آفریده بود.
با این حال …! جاودانگی آدم به صداقت در پیروی او بستگی دارد!
وقتی همه چیز به خوبی پیش می رفت، روزی شیطان از حوا از طریق مار سوالی پرسید: «آیا واقعا خدا گفت که نمی توانید از میوه هیچکدام از درختهای باغ بخورید؟ حوا پاسخ داد: ما میتوانیم از میوه تمام درختان باغ بخوریم اما خدا گفت که نمیتوانید از درخت وسط باغ بخورید وگرنه خواهید مرد. مار گفت قطعاً نمیمیرید زیرا خدا میداند که وقتی میوه ای از درخت را بخورید چشمان شما باز خواهد شد و مانند خدا خواهید دانست که چه چیز خوب و چه چیز بد است. حوا از این کلمات غرور آفرین ,شیرین و دلپذیر خوشش آمده که مانند خداوند چشمانش باز خواهد شد حوا از میوه درخت خورد و به شوهرش نیز از آن داد. بنابراین، هر دو آنها مرتکب گناه شدند. چشمانشان باز شد و آنها خود را شرم آور دیدند.
متأسفانه، گاهی اوقات شیطان تلخ ترین چیز را برای انسان به عنوان شیرین و دلپذیر مانند عسل نمایان میسازد. و مانند آن مار زندگی انسان را زهرآلود میسازد. از این رو است که کتاب مقدس به ایمانداران میگوید: که هر آنچه به جهان تعلق دارد بعنی هر آنچه نفس اماره آرزو میکند و آنچه چشم می بیند و طلب مبکند و آنچه مایه فخر و غرور است از خداوند نیست بلکه از جهان است.(اول یوحنا 2: 16)
خداوند به باغ عدن آمد. آدم و همسرش خود را پنهان کردند. به جای اینکه مانند خدا باشند، از خدا می ترسیدند. از آنجا که آنها قولی که داده بودند با بی صداقتی پاسخ داده بودند. بنابراین وضعیت انسان گناهکار بسیار دردناک و غم انگیز است. و اجداد ما را به ترس و اضطراب افکند. شیطان مردم بسیاری را اینچنین گمراه میکند.
خداوند به آدم گفت، “کجایی؟” آدم گفت: “وقتی که صدای شما را در باغ شنیدم، ترسیدم. از آنجا که من برهنه بودم، بنابراین من مخفی شدم. خداوند گفت: کی به تو گفت که تو برهنه ای؟ آیا از درختی که تورا از میوه آن منع کردم خوردی؟ آدم گفت: این زن که به من بخشیدی تا با من باشد، او از آن درخت به من داد و من خوردم. خداوند از زن پرسید: «این چه کار است که کردی؟» او گفت: “مار مرا فریب داد، به همین دلیل من خوردم.”
آدم نافرمانی خود را بر عهده نگرفته و خداند و حوا را مقصر دانسته و گفت: شما این زن را به من دادید و او نیز از آن میوه به من داد. اما خداوند به آدم گفت بود: “شما نیاید از میوه این درخت بخورید.”
آنها به لحاظ معنوی مستحق مرگ بودند. این حکم گناه و مرگ به همه فرزندان اعطا شد. دیوار گناه بین خدا و انسان وارد شده است.این اولین انسان است. از طریق او گناه و مرگ به همه انسانها منتقل شد. به این ترتیب، همه از زن و مرد، قبل از تولد، فانی و گناهکار هستند.
با این حال، سال ها بعد، خداوند پیامبران خود را برای نشان دادن گناهان انسان و بهبود رابطه خود با او فرستاده است. تا زمانی که مردم گناهان خود را ببینند. برای برگشت و توبه آنها فرصت هست.
بنابراین آدم و حوا به قضاوت گناهکار و مرگ پی بردند. این که آیا انسان آن را پذیرفته یا نه، این یک فرمان بدون تغییر الهی است. بنابراین آدم و همسرش از حضور خدا اخراج شدند. بنابراین، آدم شروع به کار کرد تا با عرق پیشانی اش زندگی کند. هر چند که او ثروتمند بود ، اما او کارگر فقیری در زمین شده بود. همانطور که افراد فقیر فرزندان خود وارث فقر میکنند ، آدم هم برای فرزندان خود بعنوان میراث فانی و گناهکار بودن را به میراث گذاشت.
گناه:سر پیچی از خداوند و نادیده گرفتن فرمان خداوند
بنابراین، همه ما یک طبیعت نافرمانی از خدا را به ارث برده ایم. هر گناهی که مرتکب می شویم، نوعی عصیان علیه خداست. امروز، هم خدا به من می گوید که اگر شما گناه کنید ، برده گناه می شوید. زیرا گناه ، مانند جنگ با خدای مقدس است و او را ناراحت میکند. همه نوع گناه را در بدنهایمان اسکان میدهیم ؛ برخی از دشنام، برخی از سوگند ، از دروغ ، از توهین ، از زنا ، قتل ، از غرور زیادی ، از فساد ، از دعوا ، از تمسخر ، از پول دوستی ، از افترا ، سرگرمی های گناه آلود ، از دزدی و غیره. در ریشه تمام این ارواح بد قدرت شیطان نهفته است. به همین دلیل است که انجیل میگوید یا فرزند خداوند هستید یا فرزند شیطان (اول یوحنا 3: 10). همانطور که پولس گفت: “آه که چه شخص نگونبختی هستم! کیست که مرا از این پیکرِ مرگ رهایی بخشد؟ خدا را سپاس باد – به واسطۀ خداوند ما عیسی مسیح! باری، من با ذهن خود شریعت خدا را بندگی میکنم، امّا با نَفْس خود قانون گناه را ” (رومیان 7: 24-25).
برای رهایی از گناه و پلیدیهای ما ، خدای مقدس تنها پسر خود را به جهان ما فرستاد.
ه خاطر داشته باشید، در ابتدا، خدا آدم را در تصویر خودش بدون گناه آفرید.خداوند به عنوان کلام خودش برای عیسی یک بدن بدون گناه آماده کرد . آن بدن هم به عنوان یک شخص مقدس متولد شد. و به آن شکل زندگی کرد ، خورد و نوشید، مانند آدم. در عبرانیان نوشته شده ” از آنجا که فرزندان از جسم و خون برخوردارند، او نیز در اینها سهیم شد تا با مرگ خود، صاحب قدرت مرگ یعنی ابلیس را به زیر کِشد، و آنان را که همۀ عمر در بندگیِ ترسِ از مرگ به سر بردهاند، آزاد سازد” (عبرانیان 2: 14-15 ). در اینجا ما به وضوح می بینیم که به عنوان انسان با ترس از بردگی و مرگ زندگی میکنیم.من و شما از طریق گناهان مانند برده ها فروخته شده ایم (رومیان 7: 14).
شیطان انسان بدون درد و سختی را از طریق گناه از خداوند دور کرد.و خداوند از طریق تنها فرزند خود راه برگشت از شیطان را برای ما فراهم کرده است و برای برگشت چیزی که متعلق به اوست فرزندش را برای گناهان ما قربانی کرد. به همین دلیل عیسی آمد.
ما با آزاد شدن از گناه فرزندان پارسایی شده ایم (رومیان 6: 18). بنابراین، خداوند کسانی را که بر روی صلیب به او ایمان آورده بودند، نجات داد.
خدا از گناه آدم ما را مجازات کرد ولی اکنون از طریق فرزند خودش مجازات گناه -مجازات ادم- را از تمام انسانها برداشته است. یعنی، عیسی خداوند مصلوب شد تا نافرمانی آدم و مجازات گناه او را تحمل کند. اکنون هرکسی برای گناه خود محاکمه و مجازات خواهد شد.
عشق فراوان او نسبت به ما باعث شد که ا به این دنیا بیاید بخاطر ما و حتی درد کشیدن و مصلوب شدن نیز باعث نشد که او این کار را انحام ندهد. او بار دیگر بر روی صلیب عشق خود را به ما نشان داد. پولس گفت: “امّا جایی که گناه افزون شد، فیض بینهایت افزونتر گردید” (رومیان 5: 8و20). بدین ترتیب، بدن کسانی که به او ایمان دارند، با چنین برکت هایی از عیسی در زندگی آنها پر شده است.
پس همه این مشکلات از گناه کار بودن و فانی بودن انسان است و برای خلاص شدن از اینها تنها راه داشتن همان شخصیت اولیه انسان است به همین دلیل عیسی آمد.
نیکودیم و عیسی خداوند
نیکودیموس به عیسی گفت: “ای خداوند، ما می دانیم که شما یک معلم از طرف خدا هستید. چون هیچکس نمی تواند این معجزات را انجام دهد مگر اینکه خدا با او باشد. عیسی به او پاسخ داد، بگذارید به شما حقیقت را بگویم، هیچکس نمیتواند پادشاهی خدا راه پیدا کند مگر اینکه دوباره متولد شود”.
نیکودیموس از او پرسید: چطور پیرمرد می توان دوباره متولد شود؟ آیا او میتواند دوباره به رحم مادرش برود و متولد شود؟
عیسی پاسخ داد، من به شما حقیقت را می گویم، هیچکس نمی تواند وارد پادشاهی خدا شود، مگر اینکه کسی با آب و روح متولد شود.از جسم متولد شدن انسان از جسم است و از روح متولد شدن از روح است تعجب نکنید که بگویم: باید دوباره متولد شوید. باد هر کجا که بخواهد میوزد؛ صدای آن را میشنوی، امّا نمیدانی از کجا میآید و به کجا میرود. چنین است هر کس نیز که از روح زاده شود.»
مفید است که اهمیت این کلام را از طریق کتاب مقدس ارزیابی کنید. فقط پس از آن ما می توانیم حقایق را به روشنی ببینیم.
خدا، صاحب کتاب مقدس، مانند معلمی برای ایمانداران است. به همین دلیل پولس میگوید: ” تمامی کتبِ مقدّس الهام خداست و برای تعلیم و تأدیب و اصلاح و تربیت در پارسایی سودمند است، تا مرد خدا به کمال برای هر کارِ نیکو تجهیز گردد” (دوم تیموتائوس 3: 16-17). به آنچه میگویم بیندیش، که خداوند تو را در فهم همۀ اینها بصیرت خواهد بخشید (دوم تیموتائوس 2: 7). خداوند که صاحب بالاترین دانش در هر موردی است میخواهد که ایمانداران نیز به همین اطلاعات مجهز باشند. برای همین در متی میخوانیم: “بیا از من بیاموز…” (متی 11: 29).
ایمانداران: یعنی کسانی که به عیسی مسیح اعتقاد دارند. یعنی مسیحی.
من راستش را به شما میگویم
عیسی گفت، “من به شما حقیقت را می گویم” و “من تاک حقیقی هستم” (یوحنا 15: 1) دوباره اینطور گفته شده: “من از این رو زاده شدم و از این رو به جهان آمدم تا بر حقیقت شهادت دهم. پس هر کس که به حقیقت تعلّق دارد، به ندای من گوش فرا میدهد” یوحنا 18: 37).
از دهانش فریب بیرون نیامد و در زندگی اش گناه نداشت. به همین دلیل من خوب می دانم که عیسی به من و شما خقیقت را گقته است. او بهتر از ما چیزی که به آن نیاز داریم را می داند . او کسی است که همه چیز درباره آینده ما را می داند. چرا میدانم که گفته هایش حقیقت است؟ چون او من را بیشتر از خودم دوست دارد. او دوست حقیقی من است. او دوستی است که حتی در بدترین شرایط او را کنارم احساس می کردم. او با مهربانی دست مرا گرفت.
به خاطر عشق او به انسان، او جلال خود را رها کرد و به جهان ما آمد. “فریبی در دهانش یافت نشد“(1پطرس 2: 22).
اگر دوباره متولد نشوید
عیسی گفت: “من به شما حقیقت را می گویم، اگر دوباره متولد نشوید، نمی توانید به ملکوت خدا وارد شوید”. انسانی که از اول متولد نشود مانند آدم گناهکار شده و گم شده است و به لطف خداوند نیازمند است و برای رهایی به توبه نیازمند بودن را باید دید.
توبه: قبول گناهان و برگشت از آنها برای صلح با خدا
عیسی خداوند گفت: بعد از غسل تعمید ” توبه کنید که پادشاهی آسمان نزدیک است” (متی 3: 1-2). به همین دلیل هرکسی اول به توبه احتیاج دارد.
صلح شکسته و یا دشمن زنجیر بین دو دوست را پاره میکند (آثار شیطان) و صلح با خدا را از بین میبرد.روح القدس نشان می دهد که گناه چقدر ترسناک است. تازه متولد شدن، شروع یک زندگی جدید یعنی صاحب یک شحصیت جدید شدن ، از کسی متولد شدن و صاحب هویت جدید شدن. به همین ترتیب، شخص متولد شده از خدا، هویت خدا را دارد. اگر فرد تازه متولد نشده باشد، آیا او می تواندهویت واقعی خود را به دست آورد؟ هرگز ، از آنجا که جد ما آدم با گناه شخصیت معنوی خود را از دست داد – این شخصیت معنوی به مرگ محکوم شد.
خدا به آدم گفت بود: “روزی که آن را بخورید، خواهید مرد”. اما ما می بینیم که آدم در همان روز از بدن مرد نمرد. پس یعنی مردن از لحاظ جسم فیزیکی نیست. مردن در نظر خدا از لحاظ بعد معنوی است. و آمدن عیسی برای احیاء این بعد معنوی و در واقع زنده کردن انسان از این لحاظ است. بنابراین، شخصیت معنوی ما – به این دلیل که شخصیت ما از خداست – باید دوباره متولد شود. بعد روحی ما که توسط گناه دنبال میشود باید در تقدس عیسای مسیح و از دنباله روی گناه بازداشته شود.این مثل یک نوزاد تازه متولد شده است.
همانطور که نوزاد اول از شخصیت آدم ناشی می شود، رشد و پیشرفت روحانی نیز باید از خدا باشد.
پس از آنکه خداوند انسان را از خاک آفرید و بعد از اینکه روح حیاط را در بدن فیزیکی به انسان داد ، انسان صاحب حیات شد. بنابراین وقتی ما به سمت خدا می رویم، او روح ما را دوباره به ما می بخشد. تا دوباره از مرگ زنده شویم و برای همین دوباره آفریده میشویم. خدا ما را با تفکر در مسیح پرمیکند. بنابراین پدر و پسر می آیند و در داخل ما – شخصیت روحانی ما – می نشینند. بعد از آن دوباره میتوانیم کلام خدا را بفهمیم. بنابراین، ما شخصیت معنوی را داریم که به خاطر گناه از دست داده بودیم. ما میتوانیم با فیض خدا آن را دوباره به دست آوریم. با این شخصیت می توانیم عیسای خداوند را ستایش کنیم.
بنابراین، اگر فرد دوباره تولد نداشته باشد، خدا نمیتواند لطفش را برای زندگی او بکار ببرد، بلکه تنها برای داوری کردن خواهد بود. عیسی راه راستی را به ما نشان داد. شخصیت انسان ، شیوه تفکر و زندگی اش بعد از تولد دوباره تغییر میکند. او یک زندگی جدید دارد – این زندگی از عیسی است مانند انسانی که دوباره متولد میشود. آدم جدیدی که متولد میشود میتواند در فیض عیسی همه اینها را داشته باشد. او دیگر برای خود زندگی نمی کند، بلکه با ایمان به کسی که به او فرصتی دوباره برای زندگی داد زندگی میکند. برای همین پولس گفته :”اگر زندگی میکنیم، برای خداوند است، و اگر میمیریم، آن نیز برای خداوند است”(رومیان 14: 8).
بنابراین به کسانی که به پسر خدا عیسی ایمان دارند اجازه داده شده که فرزند خدا نامیده شوند. کتاب مقدس میگوید: “آنها که نه از خون نه از بدن و نه از خواسته انسان متولد شدند برعکس از خداوند متولد شدند” (یوحنا 1: 13)
چنین شخص دیگری بر اساس اراده مردم یا خواسته بدن، حرکت نمیکند بر اساس اراده خدواند قدم بر میدارد زیرا برای او خواست خداوند مهمتر از خواست نفس است.
با خداوند راه رفتن چقدر پرشکوه است ، از او متولد شدن ، وخصوصیات او را داشتن، در شخصیت و ویژگی های او شریک شدن. خواسته یک پدر این است که فرزند نیز مانند او باشد. خداوند برای کسانی که به او ایمان دارند مانند یک پدر عاشق است و میخواهد که فرزندش نیز تمام فضیلت او را داشته باشد. او برای ایماندار خود همه چیز را فراهم میکند.من خودم را به عنوان یک نوزاد تازه متولد می بینم. همانطور که کودک به نام پدرش نامیده می شود، شخص متولد شده از خدا، نام او را با خود بهمراه دارد. چه افتخار بزرگی است با نام او نامیده شدن.
یوحنا میگوید:”ما می دانیم که کسی که از خدای متولد شده باشد گناه نمی کند. عیسی مسیح از متولد شده از خدا محافظت می کند و شیطان از او دور میماند”.
کسی که از خداوند متولد شده است گناه نمیکند. چونکه بذر خداوند در دل اوست. او نمیتواند گناه کند چونکه از خداوند متولد شده است.کسی که کارهای درست انجام نمیدهد و به برادرش محبت نمیکند از خداوند نیست(اول یوحنا 3: 9-10 ؛ 5: 18). و اینگونه است که فرزندان خداوند و فرزندان شیطان از هم متمایز میشوند.
کسانی که از او متولد شده اند به او گوش می کنند شیطان نمیتواند انها را فریب دهد؛ اما اگر به خداوند مانند آدم و حوا گوش نکنیم، به گناه افتاده و اگر یک زندگی با گناه را داشته باشیم ، خداوند ما را از خود دور خواهد کرد. یک فرد متولد شده از خدا نمیتواند در زندگی که در آن گناه هم هست با خدا زندگی کند.
همانطور که خدا مقدس است، او می خواهد فرزند او نیز در کار و زندگی مقدس باشد. مانند عیسی لباس مقدس بودن را بپوشد.
آیا گناه نبود که اجداد ما آدم را از خدا دور کرد؟ با این حال، تفاوت بین آدم و فرزندان او وجود دارد. آدم از تقدس کامل به نافرمانی سقوط کرد ، او گناهکار بود. فرزندان او از گناه به تقدس فرا خوانده شدند ، همانند آدم با اراده آزادش سرنوشتش را انتخاب کرد. بنابراین ایماندار حق دارد آزادانه و با اراده آزاد خود ، انتخاب کند. “ای برادران، شما به آزادی فرا خوانده شدهاید، امّا آزادی خود را فرصتی برای ارضای نَفْس مسازید”(غلاطیان 5: 13). ما می بینیم که روح القدس با اصرار به ما هشدار میدهد که آزادی و حق انخابی که داریم نباید فرصتی باشد برای گناه کردن.
در یوحنا میخوانیم: “ای فرزندانم، این را به شما مینویسم تا گناه نکنید. امّا اگر کسی گناهی کرد، شفیعی نزد پدر داریم، یعنی عیسی مسیح پارسا”(اول یوحنا 2: 1).
پولس در تیتوس میگوید: “امّا چون مهربانی و انساندوستی نجاتدهندۀ ما خدا آشکار شد، ما را نه به سبب کارهای نیکویی که کرده بودیم، بلکه از رحمت خویش نجات بخشید، به غسل تولد تازه و نو شدنی که از روحالقدس است؛ که او را بهفراوانی بر ما فرو ریخت، به واسطۀ منجی ما عیسی مسیح” (تیتوس 3: 4-6). میبینیم که نجات ما از انجام کارهای خوب ما نیست و نمیتوانیم با کارهای خودمان دوباره متولد شویم. اینها هدیه خداوند است.
از آب
عیسی : “من به شما حقیقت را می گویم، اگر از آب(غسل تعمید) متولد نشوید، نمی توانید به ملکوت خدا وارد شوید”.
در عهد عتیق، ختنه چقدر مهم است، در عهد جدید تعمید همانقدر مهم است. چون ختنه وعده داده شد، کسی که بدون ایمان باشد میتواند ختنه باشد. این نشانه ای بود که در دیگر قومها نبود و متعلق به خدای زنده بود. قانون اول ختنه بود که توسط ابراهیم وعده داده شده بود. خدا ختنه را به ابراهیم و فرزندادنش فرمان داده بود.اسرائیل از فرزندان ابراهیم بود برای همین در شریعت دستور به ختنه داده شده است. ما همچنین می بینیم که عیسی زمانی که هشت روزه بود، ختنه شد.
برای هر مردی که در شریعت متولد شده بود باید ختنه شود.خداوند بعد از چندین سال شفاف توضیح میدهد” دلهایتان را با نام من ختنه کنید زیرا این ملت در دلشان بدون ختنه هستند”. روح القدس توضیح می دهد که هر کس که ختنه شود باید این شریعت را حفظ کند، در غیر این صورت شریعت او را لعنت میکند(غلاطیان 5: 3 و 3: 10).
عیسی در حدود سی سالگی تعمید شد تا هم شریعت را بجا اورده باشد و هم مانند بقیه ایمان آورندگان باشد و رسم را بجا آورده باشد.در هردو انسا دوباره آفریده میشود(افسسیان 2:15).
یحیی به عنوان پیشگام عیسی مسیح به دنیا آمد، قبل آز اینکه عیسی بشارت پادشاهی را شروع کند. اول او به عنوان یحیای تعمید دهنده شناخته شد.
یحیی تعمید دهنده توبه را به مردم رود اردن می آموخت و همچنین خواندیم که او مردم را به تعمید تشویق میکرد.“او شما را با روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد”(متی 3: 11). عیسی قبل از شروع خدمت خود از طرف یحیی تعمید شد و میبینیم که روح القدس مانند کبوتری فرود میاید. در همین لحظه از آسمان صدایی به گوش رسید و گفت: “این است پسر محبوبم و از او خوشنودم”(متی 3: 16-17). به این ترتیب تعمید عیسی مسیح آنچنان که گفته شده بود انجام شد.
تعمید نوعی زندگی متفاوت از هر جنبه است. تعمید یک قانون سفارش شده از طرف یک انسان نیست. تعمید این است که با زندگی عیسی متحد شوید. با تعمید شدن ” من با خواست خودم شخصیت مادی ام را از بین بردم و حال بقیه زندگی من برای عیسی است”.
اعتقاد دارد با آب تعمید سخصبت گناه کار خواهد مرد.تعمید با روح القدس شروع زندگی جدید است. تعمیدی که با عیسی آغاز شد پر مفهوم تر با معنی تر است. بنابراین، کسانی که به او ایمان آوردند، حق داشتن روح القدس و هدایای او را خواهند داشت. ما به روشنی در کتاب مقدس می خوانیم که افرادی که توسط یحیی تعمید شدند ، روح القدس و هدایای آن را دریافت نکردند.
پولس از نو ایماندن پرسید: آیا شما روح القدس را هنگامی که ایمان آورده اید دریافت کرده اید؟ و آنها جواب دادند که:
ما وجود روح القدس را نمی دانیم. و دوباره پرسید: پس بر اساس کلام شما چرا تعمید گرفتید؟ و آنها پاسخ دادند: بر اساس آموزه ی یحیی ما تعمید گرفتیم. و پولس به آنها گفت: غسل تعمید یحیی تعمید توبه بود. “هنگامی که آنها این را شنیدند، آنها به نام خداوند عیسی تعمید یافتند و به زبان ها صحبت کردند” (اعمال رسولان 19: 1-7).
آیا همه حق دارند که تعمید بگیرند؟ اول، مفید است که همه تعمید بگیرند و این وظیفه ای است که به دوش ما محول شده است. کسی که تعمید شده مجیور است وظایف خود را بجا آورد.
تعید : با عیسی جان دادن و با او زنده شدن
دقیق تر، “من با عیسی جان دادم و من با او زنده شدم
من زندگی کردم و زندگی من دیگر متعلق به خودم نیست و این یعنی اگر به من زندگی داده شود من دیگر برای خودم زندگی نمیکنم و برای عیسی زندگی خواهم کرد.کسی که تعمید شده است باید در ذهن بداند که تعمید یافته است.او باید درک کند که برای عیسی زندگی کند. در غیر این صورت، درست همانطور که مردم در عهد عتیق با ختنه شدن نجات نیافتند به همان شکل کسی که تعمید شده ولی در راه انجیل قدم بر نمیدارد و سخنان عیسی را میشنود و عمل نمیکند او نیز بدون روح القدس زندگی خواهد کرد.
خداوند عیسی قبل از اینکه به آسمان برود، به شاگردان خود گفت: «هرکه ایمان آورده و تعمید گیرد نجات خواهد یافت»(مرقس 16: 16).
آیا این یعنی بدون ایمان تعمید بگیریم؟ از نظر انسانها شاید، اما از نظر انحیل هرگز. هیچ دلیلی وجود ندارد که بدون اینکه دوباره متولد شد، تعمید شد. نجات از تعمید نیست بلکه از تولد دوباره است. تعمید یعنی ، او باید ایمان داشته باشد که عیسی مرده و زنده شده است، و او نیز به همین ترتیب بعد از مرگ زنده خواهد شد است. قبل از غسل تعمید، او باید ایمان داشته باشد که عیسی پسر خدا است. به همین دلیل پولس می نویسد: “اگر با قلب خود باور و با زبان خود اقرار کنید نجات خواهید یافت”(رومیان 10: 9-10).
چه اتفاقی می افتد اگر کسی اعتقاد داشته باشد و حاضر به تعمید نباشد؟ آیا امیدی برای نجات او وجود دارد؟ هرگز! چرا؟ زیرا او کلام عیسی را قبول نمی کند. در روزهای رسولان ما می بینیم که یک حبشی ایمان آورده است. وقتی آنها با فیلیپس در حال سفر هستند، به آب می رسند. او به فیلیپوس میگوید! چه چیزی مانع از تعمید من می شود؟فیلیپس گفت: “اگر تو با تمام قلب خود ایمان داشته باشید، میتوانی تعمید یابی.او پاسخ داد من اعتقاد دارم که عیسی مسیح پسر خداست.سپس فیلیپس او را در آب تعمید می دهد(اعمال رسولان 8: 36-37).
در اینجا دوباره می بینیم که روح القدس به ما می گوید: “اگر اعتقاد داشته باشید،عیسی پسر خدا است و آن را به زبان خود اقرار کنید میتوانید تعمید گیرید.
پولس برای آشنایی با عیسی به زندان افتاد. اما خداوند آنها را طوری آزاد کرد که زندانبان بسیار هراسان شد و خواست خود را بکشد. پولس گفت ما همه اینجایم ایمان آور که تو و اهل خانهات نجات خواهید یافت(اعمال رسولان 16:34).کتاب مقدس می گوید که این فرد و خانواده اش بلافاصله عیسی را در زندگی خود به عنوان خدا و نجات دهنده قیول کردند. تعداد افراد خانواده و سن آنها نیز معلوم نیست اما آنچه پیداست این است که آنها با زبانشان ایمانشان را بیان کردند و تعمید گرفتند.
امروز، وضعیت متفاوت است. پدر و مادر یک فرد به هرآنچه ایمان داشته باشند، فرد متولد شده نیز به همان ایمان خواهد داشت . مانند یک ارثیه.
پطرس :همان ارواحی که در ایام گذشته نافرمانی کرده بودند، آنگاه که خدا در روزگار نوح که کشتی ساخته میشد، با شکیبایی انتظار میکشید. در آن کشتی تنها شماری اندک، یعنی هشت تن، به واسطۀ آب نجات یافتند. و آن آب نمونۀ تعمیدی است که اکنون نیز شما را نجات میبخشد، تعمیدی که نه زدودنِ آلودگی تن، بلکه تعهدِ وجدانیْ پاک است به خدا. این تعمید به واسطۀ رستاخیز عیسی مسیح شما را نجات میبخشد،(اول پطرس 3: 20-21 ).غسل تعمید پاکی از گناهان نیست، بلکه خدمت یک شخص با وجدانش خواهد بود.
پولس در رومیان:آیا نمیدانید همۀ ما که در مسیحْ عیسی تعمید یافتیم، در مرگ او تعمید یافتیم؟ پس با تعمید یافتن در مرگ، با او دفن شدیم تا همانگونه که مسیح به وسیلۀ جلال پدر، از مردگان برخیزانیده شد، ما نیز در زندگی نوینی گام برداریم(رومیان 6: 2-4)
آیا می توانستید قبل از تعمید آن را باور کنید یا نه؟ یا پس از غسل تعمید با مسیح زندگی می کنید؟ تصمیم گیری حق شخصی شماست هر ایماندار باید با یک رویکرد واقع بینانه روبرو شود. امروزه، پس از اینکه بسیاری از مردم تعمید گرفتند، تغییرات زیادی در زندگی آنها رخ نمی دهد و خطا به خطاهایشان افزوده می شود و روز به روز بیشتر به گناه فرو میروند.
تو با عیسی جان می دادی؟ بایست فکر کن و تصمیم بگیر!!
روح القدوس به طور شفاف بیان میکند “تعمید این است که با عیسی مسیح بمیریم و با او دوباره زنده شویم”.پس فردی که تعمید خواهد گرفت.” در زندگی خودش خواهم مرد و دیگر متعلق به خودش نیست بلکه برای خداوند زندگی میکند”. بر این باور، باید ایمان داشته باشید. اگر گناه در زندگی باشد تعمید معنایی نخواهد داشت و به عنوان یک قرار باقی خواهد ماند.
عیسی: “اگر تعمید نگیرید و دوباره متولد نشوید نمی توانید وارد پادشاهی خداوند شوید”
فرزنده متولد شده ابتدا زبان مادری خود را یاد میگیرد تا بتواند به خوبی با خانواده ارتباط برقرار کند. همانطور که پدر و مادر هم زبانی را که یاد گرفته اند را با بچه هایشان صحبت میکنند. تا اینکه آنها به خوبی یکدیگر را بشناسند و به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. بنابراین کسانی که قرزندان خداوند هستند با کلام خداوند تعمید میابند . به این هم زیان خداوند گفته میشود. اینگونه است از کلام متولد شدن.خداوند همین سخنان را با فرزندان خود می آموزد. خداوند ایمانداران را با کلام خود پاک و از وسوسه های شیطانی دور میکند و بحای کلام قدیمی کلام خداوند جایگزین میشود. بدین ترتیب قلب فرد به خانه کلام خداوند تبدیل میشود. از قلب او کلام خداوند سرچشمه میگیرد. میتوان گفت کسی که فارسی صجیت میکرده الان الهه ها را میخواند ، حقیقت بجای گناه. این شخص به زیان خداوند صحیت میکند و ایماندار باید در کلام خداوند متولد یا تعمید می یابد.
برای همین ، اگر کسی با تعمید (از کلام خدا) به دنیا نیاید ، مانند لال خواهد بود زیرا نمی تواند وارد پادشاهی خدا شود ، یا از زبان الهی محروم می شود. چنین شخصی با سخنان گناهکار خود زندگی می کند. او ناسزا می گوید ، سوگند می خورد ، دروغ می گوید و با سخنان گناهکارانه ای که ارزش ندارد زندگی می کند. نمی توان خدا را با اینها خوشحال کرد.
اشعیا که جلال خدا را دید ، اینگونه گفت: زیرا من مردی هستم که لبهایش کثیف است و در بین قومی زندگی می کنم که لب هایش کثیف است. با این حال ، خداوند ، پادشاهی را دیدم که بر همه چیز مسلط بود و با چشمانم. یکی از سَرافین به سمت من پرواز کرد .او در دست خود اَخگری داشت که با انبُر از مذبح برگرفته بود. با آن دهانم را لمس کرد و گفت: «هان، این لبانت را لمس کرده است؛ تقصیرت رفع شده و گناهت کفاره گشته است.»(آشعیا 6: 5-7). به همین ترتیب ، خداوند مقدس می خواهد لبهای من و شما را از چنین سخنان گناه آلود پاک کند. می توان با زبان و لب هایی که با خون مسیح شسته خداوند را شکر کرد.
دهانتان به هیچ سخن بد گشوده نشود، بلکه گفتارتان بهتمامی برای بنای دیگران به کار آید و نیازی را برآورده، شنوندگان را فیض رساند.روح القدّوس خدا را که بدان برای روز رهایی مهر شدهاید، غمگین مسازید. هر گونه تلخی، خشم، عصبانیت، فریاد، ناسزاگویی و هر نوع بدخواهی را از خود دور کنید(افسسیان 4: 29-31) . چون این زبان زبانی نیست که خداوند از آن استفاده کرده باشد.
روح القدوس از ما این را میخواهد “کلام مسیح به دولتمندی در شما ساکن شود؛ و با مزامیر، سرودها و نغمههایی که از روح است، با کمال حکمت یکدیگر را پند و تعلیم دهید؛ و با شکرگزاری و از صمیم دل برای خدا بسرایید”(کولسیان 3: 16). بنابراین ، کسانی که در کلام خدا متولد شده اند ، خواست خداوند را درک می کنند ، و همچنین می توانند او را با کلمات الهی جلال دهند.
زیرا شما از یک بذر جاویدان متولد شده اید و نه فانی ، یعنی از طریق کلام زنده و ماندگار خدا(اول پطرس 1: 23)
مسیح خود را قربانی كرد تا آن را با آبِ کلام بشوید و اینگونه کلیسا را طاهر ساخته، تقدیس نماید، و کلیسایی درخشان را نزد خود حاضر سازد که هیچ لک و چین و نقصی دیگر نداشته، بلکه مقدّس و بیعیب باشد(افسسیان 5: 26-27 )
آب پاک بر شما خواهم پاشید و طاهر خواهید شد. من شما را از همۀ ناپاکیها و از همۀ بتهایتان طاهر خواهم ساخت. و دلی تازه به شما خواهم بخشید و روحی تازه در اندرونتان خواهم نهاد و دل سنگی را از پیکر شما به در آورده، دلی گوشتین به شما خواهم داد. روحِ خود را در اندرونتان خواهم نهاد و شما را به فرایض خود سالک خواهم گردانید، و شما قوانین مرا نگاه خواهید داشت و آنها را به جا خواهید آورد(حِزقیال 36: 25-27 )خدا می خواهد ما را از گناهان و کارهای ناشایست پاک کند ، تا ما احکام او را حفظ کنیم.